خودشما بفرمایید در صورتی که هنوز ما درنیمسال نخست سال تحصیلی 92-93 به سرمی بریم ودر حالی که هنوز امتحانات این نیمسال آغاز نشده اخذ شهریه ثابت نیمسال دوم (که معلوم نیست اصلا کداممان تا زمان انتخاب واحد نیمسال دوم زنده باشیم)دراین ترم چه معنایی می دهد؟(نکند میخواهید به دولت در تحقق جهاد اقتصادی کمک بکنید !!که اگر این مد نظر شماست باید خدمتتان عارض شوم که متصدی این امر در حال حاضر شما نیستید بگذارید هر ارگانی به وظایف خودش عمل کن)خودشما بفرمایید کجای دنیا این چنین است؟از این رو ما خواستار پیگیری سریع این مسئله هستیم .ضمنا بفرمایید که اگر از دست جناب عالی کاری بر نمی آید دقایقی را مزاحم وزیر علوم شویم!
باتشکر
جمعی از دانشجویان ناراضی
امشب تو مینی بوس نشسته بودم واتفاقات زیادیم برام افتاد...یکی اینکه چندتا خانم دانشجو پشت سرما وچندتایی هم جلوی ما نشسته بودن ویک ریز تامشهد صحبت کردن وتوصحبتاشون از شیر مرغ تا جون آدمیزاد گفتن وگفتن وگفتن و...
البته سه نفر جلو خوب بود لااقل ولومشون پایین بود ویواش صحبت می کردن ولی چشمتون روز بد نبینه 4 نفر پشت سر ونفر صندلی تکی بغل دست، ماشاالله عجب ولومی داشتن!!!(دم خدا گرم عجب بنده هایی خلق کرده ها)حالا بماند که مینی بوس توراه خراب شد وچند باری نگه داشت ویه مسیری رو با20 تا سرعت اومد و...
خلاصه میانه های راه بودیم که یه سه چهارنفری سوار مینی بوس شدن ...توبین همین سه چهارتا یه جوونی بود که...
اومد توی راهروی مینی بوس وایستاده بود ولی جوری ایستاده بود که پاش برخورد کنه به پای یکی از اون خانم هایی که بالا ذکر خیرشون بود!!!
الغرض اون خانم جلوی من نشسته بود و یه کاری کرد که واقعا من یکی خوشم اومد...خودش وچسبوند به دوست بغل دستیش وبرای جلوگیری از برخورد احتمالی کیفش وگذاشت لبه ی صندلی...
واقعا این کارش هم زیبا بود وهم کاری کرد که پسره هم خودش وجمع وجور کنه!!!
ایول به عفت تو دختر نوجوان ایرانی!!!
دیشب فرهاد با ماشین اومده بود دانشگاه پس وسیله برگشتمون مهیا بود...خلاصه من با مهدی باسرویس تا چناران اومدیم واز اونجا هم قرار بود مهدی منتظر باشه تا خونواده ش بیان دنبالش ومنم اومدم خروجی گاراژ واونجا منتظر فرهاد موندم تا بیاد...