شعر درخواستی
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۵ ب.ظ
این شعرو خواستن مابگیم وماگفتیم
توی گوشم صدای احمدوند
در خیابان نوای احمدوند
دختری آن طرف صدا می زد
جان من هم فدای احمدوند
عاشقم تا ترانه ای گویم
آری من از برای احمدوند
دل تنگم شود بسی آرام
بادم دلربای احمدوند
گاهی اوقات شوم بسی جوگیر
دربیارم ادای احمدوند
از هرانگشت اوهنر ریزد
گویمت از کجای احمدوند
به خدا هم دگرامیدی نیست
اوفقط هست خدای احمدوند
دختری هم محل به مانگذاشت
چون بدید اوصفای احمدوند
قلم من هم اهل پارتی شد
غزلی گفت برای احمدوند
کاش یک شب شود شوم مهمان
بنده در سرسرای احمدوند
یک نفر بنده را کشد از برق
تانمردم به پای احمدوند
- ۹۳/۰۴/۱۴