خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

من یک دانشجوی دانشگاه پیام نورچناران صرفاجهت اطلاع...

پیام های کوتاه

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۵
آذر
وقتی صبح از خواب بلند میشی وبرای چک کردن برنامه امتحانات وارد سایت گلستان میشی وباوجود اینکه تازه شب گذشته شهریه رو پرداخت کردی وسایت برات باز شده بوده می بینی باز مجدد سایت بسته است اونم به دلیل بدهی شهریه ،دیگه حافظه ات ازکار میافته و فراموش میکنی که اصلا اوباما زنگ زده بود به روحانی یا روحانی زنگ زده بود به اوباما؛دیگه فراموش میکنی که باتوجه به کاهش نرخ ارز بگی روحانی متشکریم!؛دیگه فراموش میکنی که ظریف گفته دشمن از مردم ایران میترسه نه قدرت نظامی وموشک های ایران؛با خودت میگی حالا آمریکا زده زیر همه چی وتوافقنامه ژنو ونادیده گرفته وبه عهدش وفا نکرده؛ میگی بابا جان کری حرفاش باهم تناقض داره، میگی آمریکا جدیدا چندتا شرکت مارو تحریم کرده یا مکین صریحتا در وقایع اوکراین دخالت کرده ویا حتی اینکه اوباما تو مراسم ماندلا مشغول گرفتن عکس یادگاری بود و.. باید تاوانش ومن وامثال من پرداخت کنیم؟؟؟
اینجاست که دیگه حتی فراموش میکنی که فصل فصل امتحاناته وباید درس بخونی وتنها صخنه ای که از ذهنت عبور میکنه صحنه ی تظاهرات دانشجویان لندن است که چند روز پیش تو اخبار نشون میداد برای اعتراض به افزایش شهریه شون ریختن تو خیابونا وکار به درگیری با پلیس کشیده و...باخودت میگی نکنه ماهم...
بعد اینجاست که شیطون ولعن می کنی واین نکته به ذهنت میرسه که حتی فکر کردن به شلوغی ودرگیری و...هم کار زشتیه!!!
آخه ما ملت متمدنی هستیم و یادگرفتیم مسائل ومشکلاتمون ومسالمت آمیز حل کنیم..اینجاست که خودکار وکاغذوبر میداری وشروع میکنی به قلم زدن ونامه دادن ومقاله نوشتن واز این کارا...
یکم که فکر میکنی که باید کی رو خطاب قرار بدی دیواری کوتاه تر از ریاست پیام نور (که حتی نمیدونی الان حسن زیاریه یاعسکر جلالیان ویا.... کس دیگه ای عهده دار این سمته) پیدا نمیکنی پس اینطوری شروع میکنی:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای گمنام(شرمنده فامیلتان رانمیدانم)ریاست محترم دانشگاه پیام نور
سلام علیکم
ابتدا باید بگویم که نامه ام برخلاف برخی نامه های دیگر همراه باسلام وبسم الله است پس لااقل مطمئنم که پاسخ قسمت ابتدایی نامه ام را میدهید چون جواب سلام واجب است
واما بعد ...خدمتتان عارض شوم که سالهاست بنده وجمع کثیری همچون من دردانشگاه پیام نور درس خوانده وبا کم وکاستی هایش ساخته ایم چون معتقد بودیم دانشگاه نوپایی است ووجود کم وکاستی هایی البته در حد معقول طبیعی است.مثلا با نبود امکانات حداقلی مورد نیاز دانشجو مثل سرویس حمل ونقل،با بی عدالتی های موجود وفرق قائل شدن بین بودجه ی واحدها ومراکز پیام نور،با بی آزمایشگاهی وپاس کردن درس های عملی به صورت تئوری،با افزایش هرساله شهریه ی ثابت،با برنامه ریزی وزمانبندی ضعیف امتحانات پایان ترم که گاهی حتی برنامه 8 یا9 ترمه ی خودتان را نیز نقض می کند ومشکلات زیاد دیگری از این قبیل ساخته ایم ولی خب این نمونه ی اینبار کمی منحصر به فرد واندکی عجیب است.

خودشما بفرمایید در صورتی که هنوز ما درنیمسال نخست سال تحصیلی 92-93 به سرمی بریم ودر حالی که هنوز امتحانات این نیمسال آغاز نشده اخذ شهریه ثابت نیمسال دوم (که معلوم نیست اصلا کداممان تا زمان انتخاب واحد نیمسال دوم زنده باشیم)دراین ترم چه معنایی می دهد؟(نکند میخواهید به دولت در تحقق جهاد اقتصادی کمک بکنید !!که اگر این مد نظر شماست باید خدمتتان عارض شوم که متصدی این امر در حال حاضر شما نیستید بگذارید هر ارگانی به وظایف خودش عمل کن)خودشما بفرمایید کجای دنیا این چنین است؟از این رو ما خواستار پیگیری سریع این مسئله هستیم .ضمنا بفرمایید که اگر از دست جناب عالی کاری بر نمی آید دقایقی را مزاحم وزیر علوم شویم!

باتشکر

جمعی از دانشجویان ناراضی

  • سر دبیر
۱۸
آذر

امشب تو مینی بوس نشسته بودم واتفاقات زیادیم برام افتاد...یکی اینکه چندتا خانم دانشجو پشت سرما وچندتایی هم جلوی ما نشسته بودن ویک ریز تامشهد صحبت کردن وتوصحبتاشون از شیر مرغ تا جون آدمیزاد گفتن وگفتن وگفتن و...

البته سه نفر جلو خوب بود لااقل ولومشون پایین بود ویواش صحبت می کردن ولی چشمتون روز بد نبینه 4 نفر پشت سر ونفر صندلی تکی بغل دست، ماشاالله عجب ولومی داشتن!!!(دم خدا گرم عجب بنده هایی خلق کرده ها)حالا بماند که مینی بوس توراه خراب شد وچند باری نگه داشت ویه مسیری رو با20 تا سرعت اومد و...

خلاصه میانه های راه بودیم که یه سه چهارنفری سوار مینی بوس شدن ...توبین همین سه چهارتا یه جوونی بود که...

اومد توی راهروی مینی بوس وایستاده بود ولی جوری ایستاده بود که پاش برخورد کنه به پای یکی از اون خانم هایی که بالا ذکر خیرشون بود!!!
الغرض اون خانم جلوی من نشسته بود و یه کاری کرد که واقعا من یکی خوشم اومد...خودش وچسبوند به دوست بغل دستیش وبرای جلوگیری از برخورد احتمالی کیفش وگذاشت لبه ی صندلی...

واقعا این کارش هم زیبا بود وهم کاری کرد که پسره هم خودش وجمع وجور کنه!!!

ایول به عفت تو دختر نوجوان ایرانی!!!

  • سر دبیر
۱۲
آذر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • سر دبیر
۱۰
آذر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • سر دبیر