خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

من یک دانشجوی دانشگاه پیام نورچناران صرفاجهت اطلاع...

پیام های کوتاه

مسافرگرامی روی دکمه های بخاری کخ نریزید!!!

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ

برف وسرمای شدید هوا از چندروز قبل شروع شده بود ولی خب این خاطره مال صبح روزیه که شب گذشته اش مشهد با منفی نوزده درجه سلسیوس به عنوان سردترین شهر کشور مشخص شده بود.

شب به فرهاد اس دادم که فردا میای بریم دانشگاه که اونم گفت آره...منم طبق معمول وسایلامو آماده کردم.

صبح بلند شدم ونمازم وخوندم دیدم نه مثل اینکه هوا خیلی خیلی خیلی سرده...باخودم گفتم عمرا دیگه فرهاد بیاد بریم دانشگاه!!!

پس باخیال راحت خوابیدم تا اینکه دیدم گوشیم زنگ میزنه ، نگاه کردم دیدم شماره فرهاده. سلام کردم که ازم پرسید محسن کجایی؟حاضری؟گفتم خوابم ،شروع کرد فحش دادن گفت 10دقیقه دیگه اونجام حاضرباش بریم.

منم بلند شدم وحاضر شدم ورفتم دوتا نون سنگک هم گرفتم که دیدم فرهاد دم در وایستاده...

خلاصه سوار ماشین شدم دیدم که توروحش؛ ماشینش از بیرون سردتره!!!

راه افتادیم گفتم بخاری تو روشن کن،وقتی روشن کرد دیدم لامصب کولره!!!

گفتم چرا اینطوریه؟گفت چنددقیقه قبل من یک نفر سوار ماشین بوده وکخ ریخته با دکمه های بخاری بازی کرده واینجوری شده!!!

خلاصه راه افتادیم سمت چناران...حالا خودمون سرما میخوردیم بیخیال بدتراز اون این بود که شیشه یخ زده بود وجلومون و نمیدیدیم... دلم براتون بگه که هر چند کیلومتر که میرفتیم فرهاد نگه میداشت واز بیرون با پارچه شیشه رو تمیز میکرد ، وظیفه ی منم این بود که یخ زدگی های داخلی شیشه رو تو طول مسیر پاک کنم(حالا تواین گیر ودار مسافرم میزدیم!!!)

سرتون ودرد نیارم خلاصه اینکه ما 6 راه افتادیم و9:45رسیدیم(راه 45دقیقه ای اونم بافرهاد رو تو 3ساعت و45 دقیقه رفتیم!!!)

رسیدیم چناران رفتیم تعمیرگاه بنده خدا اول که کلی ناز میاورد ومیگفت لوله هاتون یخ زده ومن نگاه نمیکنم و...بعد از کلی التماس اومد دستش وبرد زیر داشبورد و20ثانیه روماشین کار کرد وگفت درست شد برین...فرهاد به تعمیرکار تعارف کرد گفت آقا چقدر میشه ومنتظر بودیم بگه قابلی نداره وبرین که طرف گفت 5000تومن....

رسیدیم دانشگاه اصلا فراموش کرده بودیم که کلاس داریم فقط رفتیم چسبیدیم به شوفاژ وخودمون وگرم کردیمفرهاد که دیگه این آخر کاری ها پنجه های پاش یخ زده بود ونمیتونست پدال گاز وکلاچ وترمز وفشار بده...

ولی خداییش روز خوب وخاطره انگیزی بود یه چندتا فیلم هم توراه گرفتیم که اگه اینترنت یاری کنه براتون میزارم...

نکته ی اخلاقی:وقتی بخاری ماشینتون خرابه از خونه بیرون نرین...


منتظر خاطره ی "تموم شدن بنزین جای پل قائم" باشید...

  • سر دبیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی