خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

خاطراتی از جنس دانشجو

دست نوشته های یک دانشجو

من یک دانشجوی دانشگاه پیام نورچناران صرفاجهت اطلاع...

پیام های کوتاه

دوستان گرچه عزیزند همانند....

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ق.ظ

تاحالا شده بعد از چند سال یکی از دوستای قدیمی تون وببینید؟تازه اونم کجا تو محل تحصیلتون!!!

تو دفتر نشسته بودم جلال اومد گفت که محسن پاشوبیا یه نفر هست که میگه تو راهنمایی با شما تو شورای دانش آموزی بوده الانم اینجا قبول شده...مارو داری ،سوسمارو داری!!!

بلند شدم وخیلی کتجکاو که این شخص با سعادت کیه که بعد از این همه مدت مارو پیدا کرده!رفتم دیدم ای داد و ای بیداد امیر حسین خودمونه!!!سلام واحوال پرسی و...

خلاصه باهم سوار سرویس شدیم واومدیم چناران که عازم مشهد شیم.ازقضا سید حسن هم با ما بود وگیر داد که باید شیرینی بدیم به مناسبت اینکه بعد از چند وقت هم دیگه رو دیدیم...

گفتیم خب چی میخواین؟اینجا بود که پیشنهاد عجیبی شد!میپرسین چرا عجیب؟؟؟آخه نون خریدیم وماست موسیر ودلستر انگورولیمو!!!پناه بر خدا تاحالا این سه مورد وباهم میل نکرده بودم!!!(اینم دیگه از خاصیت جمع های دوستانه است دیگه)

نشستیم تو مینی بوس ، ماشاالله تعدادمون هم زیاد بود تقریبا نصف مینی بوس وپر کرده بودیم.تازه برو بچه ها هم تن صداشون بالا ...خلاصه دوسه باری بهمون تذکر دادن که یکم آروم تر دیگه بابا...ماهم که همه بچه مثبت بعد تذکر دوسه دقیقه ای سکوت می کردیم وبعد دوباره دامن از دست میدادیم و روز از نو روزی از نو...شروع می کردیم سروصدا...دیگه بقیه هم عادت کرده بودن ودیگه کاری به کارمون نداشتن...

خلاصه تا مشهد همین جور یک ریز حرف زدیم...مشهد که رسیدیم طبق معمول زمان هایی که باسید حسن وجلال هستیم موقع نماز رفتیم نمازخونه پارک ملت...حالا نماز تموم شده مگه اینا ول میکنن برگردیم...شاید بگم حدود10 بار خدافظی کردیم واز هم جدا نشدیم...

ولی درکل روز خوبی بود از اینکه بعد از یه مدت طولانی امیرحسین ودوباره دیدم خیلی خوشحال شدم...

البته امیرحسینم بچه خیلی فعالیه ها!!!فکر نکنین کم الکیه...مثلا خدمت رفته ومرد شده،تئاتر کار میکنه،عرضم به حضورتون فوتبالیست هست،ماشاالله فکشم که انقدر گرمه که نگو ویه خیلی خصوصیات منحصر به فرد دیگه...

راستی به واسطه امیرحسین با فرهادم آشنا شدم که حالا درموردش بعدا بیشتر مینویسم براتون...اونم یه چیزیه تو مایه های خودم وامیر حسین...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی